Web Analytics Made Easy - Statcounter

محسن شهمنش- پزشک و پژوهشگر اجتماعی؛ بیماری عالم‌گیر کووید-۱۹ تاکنون حداقل پنج میلیون نفر انسان را کشته و ۲۵۰ میلیون نفر را آلوده کرده است. بیماری‌های عالم‌گیر به‌ویژه از نوع عفونی در بستر تغییرات ویژه تاریخی ظاهر می‌شوند، اما این تغییرات را گسترش داده و گاه حتی به آن جهت می‌دهند.

اگر ویروس یا میکروبی وارد بدن انسان شود اتفاقی بیولوژیک رخ می‌دهد، اما اگر این ویروس بتواند از یک انسان به انسانی دیگر منتقل شود و در منطقه‌ای خاص گسترش پیدا کند و همه‌گیری ایجاد شود یا اگر از یک منطقه به منطقه‌های دیگر برود و عالم‌گیر شود با پدیده و رابطه‌ای اجتماعی مواجه هستیم؛ بنابراین بیماری‌های عالم‌گیر بازتاب رابطه‌ای اجتماعی در یک برهه تاریخی‌اند و متقابلا بر آن روند تاریخی اثر می‌گذارند؛ یعنی این انسان است که همه‌گیری را به وجود می‌آورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این پیش‌درآمد به اجمال به پنج بیماری عالم‌گیر در تاریخ بشر اشاره می‌کنم.

طاعون در ابتدای قرون وسطا

در سال ۵۴۱ میلادی امپراتوری روم به دو قسمت شرقی و غربی تبدیل شده بود. در روم شرقی ژوستینین امپراتور بود؛ جنگجویی که در شمال آفریقا و حبشه و در اروپا می‌جنگید و سعی می‌کرد دو بخش امپراتوری روم را به هم متصل کند. با ایران و انوشیروان ساسانی هم جنگ می‌کرد. در آن موقع ایران کشوری آشفته بود که نماد آن شورش مزدکیان بود.

انوشیروان با قتل‌عام مزدکیان سلسله خود را شروع کرد. او نیز فرمانروایی جنگجو بود و با قفقاز و روم و شبه‌جزیره عربستان و ماوراءالنهر می‌جنگید. در بستر این جنگ‌ها بیماری طاعون شیوع پیدا کرد و جهانی شد. تخمین زده می‌شود که صد میلیون نفر از این بیماری کشته شدند که با توجه به جمعیت آن زمان کره زمین واقعا رقم بالایی است. یک‌سوم جمعیت استانبول را کشت.

در اروپا ۲۵ تا ۶۰ درصد جمعت از بین رفتند. طاعون کشاورزی را نیز از بین برد. هشت سال قحطی به دنبال آن آمد و نظام بعدی که ایجاد شد براساس گردش کشاورزی بود یعنی یک سال روی زمین گندم می‌کاشتند، یک سال جو یا لوبیا و یک سال زمین را شخم می‌زدند. این کار باروری زمین را بالا می‌برد. با این روش نظام فئودالی پدید آمد که بر اثر آن دهقان به زمین وصل می‌شد.

این روند آغاز نظام فئودالی بود و بر اثر آن اروپا و به‌خصوص روم غربی از بین رفتند و عملا کشور‌های کوچکی شکل گرفتند که تا آخر قرون وسطا به این ترتیب اداره می‌شدند. در ایران نیز دولت متمرکز شد و زمینداران کلان در هم شکستند و طبقه جدید دهقان یا همان اشرافیت دون‌پایه پدید آمد و اضافه شد به آن سه طبقه دیگر که از قبل وجود داشت: جامعه روحانیون، اشرافیت و عامیون. جاده ابریشم باز شد که تجارت شرق و غرب را برای اولین بار باز کرد. در صد سال بعد که این راه مسدود شد تجار عرب تقویت شدند که زیر پرچم اسلام تا شمال آفریقا و اروپا جلو رفتند؛ بنابراین شروع دوران قرون وسطا را در این زمینه می‌توان دید.

طاعون در انتهای قرون وسطا

به سال ۱۳۴۶ میلادی که می‌رسیم طاعون دوم به نام «مرگ سیاه» می‌آید. این طاعون هم جهانگیر بود. کشتی‌های تجارتی دولت‌شهر‌هایی مثل ونیز و جنوا که تجارت مدیترانه را عهده‌دار بودند، طاعون را به همراه موش‌ها به اروپا آوردند و طاعون از آنجا به سایر نقاط تسری پیدا کرد.

از غرب تا ایرلند و از شمال تا دانمارک رفت و وارد آسیا هم شد و به خاورمیانه و ایران رسید. در ایران آن زمان ایلخانیان حکومت می‌کردند و داده زیادی درباره آن دوره نداریم، فقط ابن‌بطوطه به این موضوع اشارتی کرده، ولی اطلاعات چندانی موجود نیست. در آن منطقه هم کشتار زیادی داد و وارد هند شد.

در اروپا یک‌چهارم تا یک‌سوم جمعیت مردند. یک‌دهم روستا‌ها برای همیشه از بین رفتند. جمعیت اروپا در این برهه به ۶۰ سال قبل خود رسید و تا یک قرن و نیم بعد به وضع سابق برنگشت. در نتیجه این وضع دگرگونی واقعی در نظام اجتماعی ایجاد شد. چگونه؟ زمین ارزان شد و فئودالیسم تضعیف شد. تجاری که کمتر صدمه‌دیده بودند توانستند زمین بخرند و به بخشی از اشرافیت تبدیل شوند، چون جمعیت نیروی کار کاهش یافته بود، تقاضا برای آن بیشتر شد.

آن‌ها هم به جای محصول تقاضای دستمزد مالی می‌کردند. سپس به شهر‌ها آمدند و مزد نیروی کار آزادشده بالا رفت. این مزد بالا، ابتکار در تولید را تقویت کرد؛ بنابراین تجار به انواع و اقسام نوآوری روی آوردند. در جنوب آلمان تاجری هم تولید کتان داشت و هم تجارت کتان و جزء ثروتمندترین آدم‌های اروپا شد.

در اروپا تجارت ابریشم جایش را به تولید ابریشم داد؛ بنابراین تجار با سرمایه تجاری شروع کردند و به صنعت آمدند و دولت مرکزی تقویت شد و قدرت مالیات‌گیری‌اش بیشتر شد. در تمام اروپا شورش‌های دهقانی علیه این قضیه شکل گرفت. به این ترتیب این روند‌ها قبل از قرن ۱۴ در اروپا تسریع شد و افزایش یافت به‌ویژه در اروپای غربی که نظام سرف‌داری کاملا از بین رفت.

آنفلوانزای اسپانیایی

اوایل قرن بیستم در سال ۱۹۱۸ که جنگ جهانی اول به پایان رسید، آنفلوانزای اسپانیایی که در اصل از طریق سربازان آمریکایی آمده بود، در منطقه اروپا به سرعت رشد کرد. این ویروس به‌سرعت پخش شد و در سرتاسر اروپا تا شمال آفریقا و آسیا و ایران و هند به‌سرعت گسترش یافت.

این ویروس از خوک و پرنده منتقل می‌شود، ولی در بدن انسان قدرت واگیری بالایی پیدا می‌کند و کشنده‌تر از ویروس معمولی آنفلوانزا می‌شود. علت کشندگی آن زمان به قحطی بزرگ بعد از جنگ و گرسنگی برمی‌گردد. در سطح جهانی بین ۵۰ تا صد میلیون نفر مردند. این تعداد بیش از کشته‌های جنگ است. این مرگ‌ومیر در کشور‌های پیرامونی مثل هند یا ایران خیلی بالاتر بود. در هند پنج درصد و در ایران ۸ تا ۲۰ درصد مردم از بین رفتند.

در اروپا به‌خاطر شیوع و صدمه‌های جنگ، تولید ناخالص ملی شش درصد و در آمریکا فقط یک و نیم درصد پایین آمد. این بیماری عالم‌گیر بیشتر در اروپا اثر گذاشت تا آمریکا و بنابراین اقتصاد آمریکا که قبل از جنگ هم برتر بود، به‌خاطر این بیماری عالم‌گیر از اقتصاد اروپا پیشی گرفت و هژمونی سرمایه آمریکا بر سرمایه‌داری جهانی از آن موقع شروع شد.

در کل اروپا یک سلسله اعتصابات بزرگ رخ داد و نابرابری اجتماعی که جنگ و بیماری عالم‌گیر ایجاد کرده بود، باعث اعتصابات و جنگ‌های داخلی حتی در کشوری مثل سوئیس شد. تفاوت مرگ‌و‌میر اروپا و آسیا باعث شد که یک‌سری شورش در کشوری مثل هند صورت بگیرد که چهره ضدامپریالیستی داشت.

تا پیش از این موضوع کنگره هند سیاست اصلاح در نظام استعماری را در دستور کار داشت؛ اما بعد از این بیماری عالم‌گیر و درگیری‌ها با حکومت استعماری، خواستار استقلال شد. همچنین متعاقب آن، جنبش‌های ضدامپریالیستی در دنیا شکل گرفت. در ایران این بیماری عالم‌گیر و قحطی بعد از آن قدرت روابط ارباب و رعیتی را تضعیف کرد و راه را برای دولت مرکزی رضاشاهی باز کرد.

ایدز

در کشور کامرون در شمال غربی آفریقا، به مدت ۵۰ سال بیماری‌ای به نام ایدز (بر اثر ویروس اچ‌آی‌وی) در روستا‌ها و خانواده‌ها وجود داشت و البته همان‌جا مانده بود و شیوع پیدا نکرده بود. در سال ۱۹۵۳ برای اولین بار این بیماری در کنگو پیدا شد. در عرض ۳۰ سال بعد بیماری ایدز تمام آفریقای جنوبی را گرفت و جهانی شد.

چه عاملی باعث شد این ویروس که از شامپانزه وارد بدن انسان شده و ۵۰ سال در منطقه‌ای کوچک می‌گشته، جهانی شود؟ علت این بود که یک‌سری کارگر برای کار‌کردن در معادن کنگو شروع به جابه‌جایی کردند. شیوع ایدز در آفریقا هم‌زمان بود با شروع استخراج از معادن آفریقا. آفریقا از لحاظ معادن قاره‌ای بکر است و انواع معدن آهن و طلا و مس و اورانیوم و... دارد.

غارت این قاره که در قرن گذشته گسترش پیدا کرد، پایه‌های یک دگرگونی را مهیا کرد. ابتدا در رودخانه کنگو کشتی‌رانی ایجاد شد، سپس قطار راه افتاد. جاده‌سازی شد و در عرض ۳۰ سال این ویروس در تمام آفریقا در بین کارگران معادن گسترش پیدا کرد. کارگران معدن در آفریقای جنوبی و زیمبابوه و زامبیا و کنگو و... در خوابگاه‌های بزرگ تک‌جنسیتی زندگی می‌کردند و اجازه نداشتند خانواده خود را همراه بیاورند.

مثلا در آفریقای جنوبی نیم میلیون کارگر در چنین مکان‌هایی زندگی می‌کردند و ماه‌ها دور از خانواده بودند و نیاز‌های جنسی‌شان را زن‌های تن‌فروش تأمین می‌کردند که آن‌ها هم به خاطر فقر این کار را می‌کردند. حتی بعضی جا‌ها مثل ساحل عاج کارخانه‌داران و صاحبان مجتمع‌های کشاورزی، خودشان در تعطیلات آخر هفته زنان تن‌فروش را با اتوبوس آنجا می‌آورد. هر زن به پنج کارگر مرد سرویس می‌داد و خود کارفرما هم طبعا بخشی از درآمد آن‌ها را بر‌می‌داشت. اچ‌آی‌وی به سه طریق منتقل می‌شود: آمیزش خون، رابطه جنسی و انتقال از طریق مادر به کودک.

شیوع ایدز مصادف با زمانی است که جهانی‌سازی نولیبرال گسترش پیدا می‌کند. تمام موانع را برای حرکت همه چیز بر‌می‌دارد. نیروی کار شناور می‌شود. موانع را از سر راه حرکت کار و منابع مالی را میان کشور‌ها بر‌می‌دارد. بانک‌ها آزاد می‌شود. پول شناور می‌شود. خصوصی‌سازی‌ها در کشور‌های آفریقایی باعث می‌شود که رفاه اجتماعی حتی در آن سطح نازل سلب شود. زن‌هایی که تنها مانده بودند، مجبور بودند کار کنند و کار وجود نداشت.

زن‌ها در پایین‌ترین سطوح جامعه قرار داشتند و ناگزیر بودند تن‌فروشی کنند؛ بنابراین تن‌فروشی هم جزئی از همین زنجیره محسوب می‌شود. بخش دیگر زنجیره انتقال ایدز در بین رانندگان کامیون بود. آن‌ها باید محصولات کارخانه‌ها را به بندر‌های آفریقا برای صدور به اروپا و آمریکا و جا‌های دیگر می‌بردند. در دهکده‌های کنار شاهراه‌ها درصد ایدز بالاترین درصد بود.

هرچه دهکده دورتر از شاهراه بود، درصد ایدز در آن کمتر بود. کامیون‌داران هم مثل کارگران معادن سر راه می‌ایستادند و نیاز‌های جنسی خود را از طریق زنان تن‌فروش تأمین می‌کردند. دهکده‌ای در کنیا وجود داشت که ۸۰ درصد زنان آن مبتلا به اچ‌آی‌وی بودند. بعد این کارگران و رانندگان نزد خانواده‌های خودشان برمی‌گشتند و ویروس آنجا هم گسترش پیدا می‌کرد.

ایدز چگونه به آسیای شرقی و اروپای شرقی رسید؟ در اروپای شرقی یا از طرق توریسم سکس به‌ویژه در تایلند و کشور‌های شبیه آن گسترش پیدا کرد یا از طریق اعتیاد. وقتی اعتیاد و توریسم سکس را بررسی کنیم، به مقوله پول شناور می‌رسیم. در سال ۱۹۸۰ دو تریلیون دلار پول شناور در جهان وجود داشت. پول شناور به پولی می‌گویند که سرمایه‌گذاری نشده است. این میزان در عرض ۴۰ سال بعد به ۶۰۰ تا هزارو ۲۰۰ تریلیون دلار رسید.

پول شناور پولی است که از تجارت و قاچاق مواد مخدر و ترافیک‌کردن انسان‌ها به دست می‌آید. تخمین زده شده که حدود سه تا پنج درصد تجارت جهانی از تجارت ترافیک انسان و در واقع ترافیک برده به دست می‌آید. گزارشی از سازمان ملل می‌گوید ۲۱ میلیون زن و مرد و کودک الان مشغول این نوع بردگی و مشغول بیگاری یا توریسم سکس هستند. ایدز از طریق استفاده از سرنگ‌های اشتراکی نیز گسترش می‌یابد. به‌این‌ترتیب در آسیای شرقی شیوع بالایی صورت گرفت و به‌خصوص بعد از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم به روسیه و کشور‌های اروپای شرقی رسید.

پیامد آن چه بود؟ بر دو اتفاق متمرکز می‌شوم. یکی مسئله دارو است. بعد از اینکه درمان ایدز کشف شد، معلوم شد که این درمان نه‌تن‌ها عمر کسی را که مبتلاست، طبیعی می‌کند؛ بلکه واگیری را هم به‌شدت پایین می‌آورد.

بعد از این فشار زیادی به‌خصوص از سمت کسانی که در آمریکا مبتلا به ایدز بودند و قدرت سیاسی زیادی داشتند، به شرکت‌های دارویی وارد شد و آن‌ها را ناگزیر کردند که جواز تولید این دارو‌ها را به کشور‌هایی مثل هند و آفریقای جنوبی و جا‌های دیگر به صورت اضطراری بدهند که هنوز هم ادامه دارد و به صورت دارو‌های ژنریک بسیار ارزان‌تر ارائه می‌شود؛ اما از آن به بعد این رویه درمورد دارو‌هایی که اهمیت داشتند، مثل داروی هپاتیت C که آن هم خودش ویروسی جهان‌گیر است، متوقف شد.

هزینه کشف و آزمایش تحقیقات دارو‌ها و واکسن‌هایی را که الان برای کرونا استفاده می‌شود، دانشگاه‌ها می‌دهند که یا پول دولتی دارند یا پول خیریه. موقعی که این دارو‌ها آماده می‌شود، شرکت‌های دارویی امتیاز تولید را در انحصار خود می‌گیرند؛ بنابراین تولید این دارو‌ها به خرج مردم است و سودش خصوصی.

نکته دوم اشاره‎ای درباره موضوع روان‌شناسی اجتماعی است که به دنبال یک بیماری عالم‌گیر شروع می‌شود. هر بیماری عالم‌گیر از‌جمله کرونا هم یک احساس همدردی ایجاد می‌کند و هم یک احساس بی‌اعتمادی اجتماعی. هر دوی این احساسات وجود دارد و الان هم کاملا می‌توانیم آن را در جوامعی که هستیم، ببینیم.

سوی دیگر این بی‌اعتمادی قبول‌کردن ریسک است؛ بنابراین بیماری‌های عالم‌گیر روان‌شناسی اجتماعی را در بعضی مواقع برای مدتی طولانی تغییر می‌دهند. این موضوع درمورد بیماری‌های عالم‌گیر گذشته به‌خصوص ایدز نیز مشاهده شده است. بخشی از این بی‌اعتمادی را امروز در هجویات و مزخرفاتی که در فضای مجازی در گردش است، می‌بینیم.

کووید-۱۹

جهان امروز را می‌توان با مفهوم «تحرک» توصیف کرد؛ تحرک انسان، تحرک کالا، تحرک تولید (تکه‌تکه‌کردن تولید و انجام بخش‌های مختلف تولید در مکان‌های متفاوت) تحرک همه این‌ها همراه می‌شود با تحرک حیوانات و میکروب‌ها. در جهان امروز میزان ارتباطات بالاست؛ ۱۰۰ هزار کیلومتر جاده در سراسر جهان، دو میلیون کیلومتر ریل قطار، صد‌ها هزار کشتی که مدام بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند و خودشان کالا می‌برند و می‌آورند و به همراه آن‌ها موجودات زیادی هم منتقل می‌شوند هم‌اکنون حدود پنج هزار فرودگاه داریم. در سال ۲۰۱۹ چهار‌و‌نیم میلیون نفر از این فرودگاه‌ها پرواز کرده‌اند. پس میزان ارتباطات بسیار بالاست.می‌رسیم به کشاورزی. بر کشاورزی صنعتی و تولید گوشت متمرکز می‌شوم. ویروس آنفلوانزا از خوک و پرنده به انسان منتقل می‌شود.

در آمریکا در سال ۱۹۶۷ یک میلیون مزرعه پرورش خوک وجود داشت. در سال ۲۰۰۳ این تعداد به صد هزار مزرعه رسید یعنی مزرعه‌ها وسیع‌تر شده‌اند و تراکم حیوانات در آن‌ها بیشتر شده است؛ حیواناتی که در هم می‌لولند و طبیعتا نمی‌توانند جدا از حیوانات وحشی مثل پرندگان و موش‌ها باشند. الان در دنیا یک‌ونیم میلیارد گاو، یک میلیارد خوک و ۲۰ میلیارد مرغ و جوجه داریم. نیمی از گوشت جهان در مزارع کشاورزی صنعتی تولید می‌شود. این هم مخزنی بزرگ است برای همجواری حیوانات اهلی و وحشی و تداخل حیوانات و انتقال میکروب و ویروس‌هایی که ناقل آن هستند.

نکته دیگر گسترش تجاوز به طبیعت است. سرمایه‌داری در ذات خود و از ابتدا طبیعت را به صورت کالا نگاه می‌کرده است. کالایی‌کردن طبیعت جزئی از نظام تولید سرمایه‌داری است. تا آنجا که می‌تواند طبیعت را به سود تبدیل می‌کند. اما سرعت این تجاوز در دو، سه دهه گذشته به شدت بالا رفته است.

الان همه مکان‌هایی که قبلا بکر بوده هم دارد مورد تعرض قرار می‌گیرد. امروز جنگل‌های آمازون، جنگل‌های آفریقا، جنگل‌های آسیای شرقی، حتی قطب شمال دارد مورد تعرض قرار می‌گیرد. این موضوع انسان را در جوار حیوان‌ها و ویروس‌هایی قرار می‌دهد که قبلا با انسان تماس نداشتند و زمینه بیماری‌های عالم‌گیر دیگری را در آینده مهیا می‌کند.

یکی دیگر از مشخصات دوران ما حرکت جمعیت است. در سال ۲۰۱۹ تعداد ۳۳ میلیون نفر انسان از جا و زندگی خود رانده شده‌اند. ۲۸۰ میلیون نفر در کشوری زندگی کردند که زادگاه خودشان نبوده. حرکت جمعیت چه به صورت پناهنده، چه به صورت مهاجر، چه به صورت حرکت نیروی کار، چه درون کشورها، چه خارج کشور‌ها مدام در حال افزایش است.

تخمین زده می‌شود که ۱۰ درصد از جمعیت زمین کوچ کرده‌اند. در این بستر است که کرونا پدید می‌آید. اولین شیوع کرونا اوایل قرن جاری در ۲۰۰۳ بود. کووید -۱۹ ویروسی است که از خفاش آمده. خفاش پستانداری است که سیستم ایمنی‌اش این ویژگی را دارد که می‌تواند چندین نوع ویروس در داخل بدن خودش داشته باشد بدون اینکه لطمه‌ای بخورد. یک نوع همزیستی مسالمت‌آمیز بین بدن خفاش و این ویروس‌های مختلف وجود دارد.

خفاش واقعا منبع بزرگی از ویروس‌هاست. مهم نیست که کووید -۱۹ مستقیم از خفاش آمده یا از طریق حیوان دیگری که در بازار ووهان چین فروش می‌رفته یا از طریق خرابکاری یا بی‌دقتی در آزمایشگاه ووهان. مسئله مهم این است که این ویروس بسیار شبیه به ویروسی است که ما الان مطمئنا می‌دانیم در بدن خفاش وجود دارد؛ بنابراین می‌دانیم کووید-۱۹ از کجا آمده است.

ویژگی این ویروس قدرت بالای انتقال آن است. اولین مورد ویروس کووید-۱۹ در ایران دوم بهمن ۱۳۹۸ گزارش شد که فقط کمی بعد از گسترش این ویروس در ایالات ووهان چین در اوایل آبان بود. چرا این ویروس موفق بود؟ چون قدرت واگیری بالایی دارد. در اپیدمولوژی قدرت واگیری را با رقمی به نام عدد سرایت (R) محاسبه می‌کنند. این معیار تعداد افرادی است که یک فرد مبتلا می‌تواند ویروس را به آن‌ها منتقل کند. این عدد برای کووید ۱.۲ تا ۱.۶ است یعنی هر فرد می‌تواند به طور متوسط این تعداد فرد دیگر را آلوده کند.

درمورد گونه دلتا از ویروس کووید که الان در سطح جهان شیوع پیدا کرده این عدد به ۶ رسیده است. پس این گونه واگیری بسیار بالایی دارد. مرگ‌و‌میر آن «نسبتا» پایین آست. ویروسی موفق است که بتواند واگیری بالا داشته باشد و لطمه کمی به بدن میزبان بزند تا بتواند برای انتقال وقت بگیرد. باید توجه داشت که ویروس‌ها به تنهایی نمی‌توانند زندگی کنند. قدرت کشندگی کووید-۱۹ حدودا یک درصد است. البته می‌دانیم که مرگ‌و‌میر در سنین بالاتر بیشتر رخ می‌دهد.

در سنین بالای ۶۰ سال حدودا سه درصد کشندگی دارد و در سنین زیر ۶۰ سال ۰.۱۵. این عدد را مقایسه کنید با درصد کشندگی آنفلوانزا موسمی که حدود ۰.۰۰۱ است؛ بنابراین کشندگی کووید بسیار بیشتر از آنفلوانزا است. اولین گونه کرونا که سارس نام داشت در سال ۲۰۰۳ آمد و حدود ۱۰ درصد کشتار داشت و طی مدت کوتاهی توانستند آن را مهار کنند.

ابولا در آفریقا ۸۰ درصد کشندگی داشت و سریع مهار شد. ویروس کووید موفق است، چون کشتار نسبتا پایینی دارد، ولی وقتی نسبت به جمعیت جهان می‌سنجیم تعداد مرگ‌و‌میر در کل بالا خواهد بود.

آنچه گفتم بستر کلی گسترش بیماری‌های عالم‌گیر بود. بحثی درباره تغییرات محیط زیست و اثرات آن بر حیوانات و موجودات نکردم، چون گرم‌شدن زمین طبیعتا نحوه مهاجرت حیوانات را تغییر می‌دهد. در این بحث فقط به بخشی از مسئله نگاه کردم. جمع‌بندی بحث این است که بیماری‌های عالم‌گیرِ عفونی زاییده رابطه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی‌اند و به نوبه خود این روابط را تغییر می‌دهند و گسترش می‌دهند و گاه حتی ممکن است جهت دهند.

یک قرن پیش رزا لوکزامبورگ گفت در مقابل ما یا سوسیالیسم است یا بربریت. به گمانم الان می‌توانیم این بربریت را دقیق‌تر ترسیم کنیم. تا زمانی که ما طبیعت را به عنوان کالا می‌بینیم، تا زمانی که تعرض به طبیعت و درهم‌شکستن بی‌مهار طبیعت ادامه داشته باشد، و مهم‌تر از همه تا زمانی که نوع زندگی جمعی ما به طور رادیکال و بنیادی تغییر نکند شاید بشود گفت که آینده ما بربریتی است که از درون یک سلسه بیماری‌های عالم‌گیر جهانی پیش خواهد رفت و با پیروزی بخشی از طبیعت بر بخش دیگری از طبیعت رقم خواهد خورد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: کروناویروس طاعون اپیدمی بیماری های عالم گیر بیماری عالم گیر آفریقای جنوبی بین رفتند میلیون نفر گسترش پیدا بین رفت پول شناور نیروی کار قرون وسطا مرگ و میر ویروس ها کووید ۱۹ دارو ها تن فروش کشور ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۷۰۱۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دانشمندان درباره «جهان‌های موازی» چه می‌گویند؟

نظریه جهان‌های فراوان که برخی از آن به جهان‌های موازی، بس‌گیتی یا چندجهانی یاد می‌کنند، شاید همه ویژگی‌های یک نظریه علمی معتبر را نداشته باشد، اما ویژگی‌ها و پیامدهای آن حتی توجه مردم عادی را جلب می‌کند. فیزیک‌دانان در تازه‌ترین پژوهش‌ها گفته‌اند که ابعاد جهان‌های موازی بی‌نهایت نیست، بی‌اندازه بی‌نهایت است!

به گزارش خبرآنلاین، «آلبرت اینشتین» با تمام نبوغ و دانش خود، تفسیر آماری مکانیک کوانتومی را قبول نداشت و این مفهوم را در جمله معروف «خدا تاس نمی‌اندازد» عنوان کرد. «نیلز بوهر» هم که از پایه‌گذاران مکانیک کوانتومی بود، در پاسخ اینشتین گفت: «به خدا نگو چه‌کار کند!».

تحقیقات فیزیک‌دانان طی نیمه دوم قرن بیستم نشان داد که نه‌تنها تعبیر اینشتین در تاس‌بازی اشتباه بود که کازینوی عظیم فیزیک کوانتومی به‌احتمال زیاد دارای اتاق‌هایی بسیار بیشتر از هر آن چیزی است که تاکنون تصور می‌کردیم. حال «ارسلان عادل» و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (UCD)، آزمایشگاه ملی لس‌آلاموس در ایالات متحده و انستیتو فدرال فناوری سوئیس در لوزان می‌گویند که به نظر می‌رسد تعداد این اتاق‌های اضافی، نهایتی ندارد!

این پژوهشگران در مقاله‌ای در آرکایو، نقشه واقعیت بنیادین را دوباره ترسیم کرده‌اند تا نشان دهند که نحوه ارتباط ما با اشیاء در فیزیک، ممکن است مانع از مشاهده چشم‌انداز عظیم عالم شود.

تفسیر آماری عالم

نزدیک به یک قرن است که درک ما از واقعیت، تحت تأثیر نظریه‌ها و مشاهداتی که زیر پرچم مکانیک کوانتومی مطرح شده‌اند، پیچیده شده است. روزگاری که می‌شد اندازه‌گیری‌های دقیقی از اجسام انجام داد و سرنوشت محتوم آن‌ها را با معادلات مکانیک، ترمودینامیک، الکترومغناطیس و نسبیت تعیین کرد، گذشته است.

برای درک تاروپود بنیادینی که عالم را تشکیل داده است، به ریاضیاتی نیاز داریم که بازی احتمالات را به اندازه‌گیری‌های حدودی و غیرقطعی مرتبط کند؛ و این، به دور از دیدگاه شهودی عالم است.

بر اساس تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی، به نظر می‌رسد که امواج هر احتمالی همیشه وجود دارند، تا زمانی که آن اتفاق قطعی می‌شود و دیگر احتمالات به ناگاه ناپدید می‌شوند. حتی در حال حاضر هم کاملاً مشخص نیست که درنهایت، چه چیزی سرنوشت گربه شرودینگر را تعیین می‌کند.

نظریه جهان‌های موازی

اما این‌همه ابهام، مانع از آن نشده است که دانشمندان از دیدگاه‌ها و ایده‌های مختلف دست بکشند. «هیو اِوِرِت» (Hugh Everett)، فیزیک‌دان آمریکایی در دهه 1950 (۱۳۳۰) نظریه جهان‌های موازی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن، همه اندازه‌گیری‌های محتمل، واقعیت خود را پایه‌گذاری می‌کنند. به بیان ساده‌تر می‌توان این نظریه را چنین توضیح داد که انبوهی از جهان‌های موازی داریم که هر اتفاق امکان‌پذیری در یکی از آن‌ها به شکل تصادفی رخ می‌دهد. آنچه جهان ما را در مقایسه با دیگر جهان‌ها پراهمیت می‌کند، صرفاً آن است که ما در حال مشاهده آن پدیده هستیم.

مدل «جهان‌های متعدد» اِوِرِت را از نظر علمی نمی‌توان «نظریه» دانست (مانند نسبیت یا مکانیک کوانتومی) و نمی‌توان آن را با مکانیک کوانتومی مقایسه کرد که شگفتی‌های مطلق را در پدیده‌ای محسوس به نمایش می‌گذارد؛ بااین‌حال محاسبات فیزیک‌دانان نظریه ریسمان، تعداد حدود ۱۰ به توان ۱۰۰ جهان موازی را محتمل می‌داند؛ یعنی چند ده میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد عالم!

در مدل چندجهانی (برخی آن را «بس‌گیتی» ترجمه کرده‌اند)، با برداشتی از بی‌نهایت عالم از احتمال‌ها شروع می‌کنیم که به زبان فیزیک‌دانان، همان مجموع همه انرژی‌ها و موقعیت‌های شناخته‌شده تحت عنوان «هملیتونین سراسری» است و سپس، روی هر چیزی که توجه‌مان را جلب کند، تمرکز می‌کنیم. بدین ترتیب احتمال‌های نامتناهی را درون زیرسیستم‌های همیلتونی مشخص‌تر و به‌مراتب مدیریت‌پذیرتر، محدود می‌کنیم.

ذره‌بین فریبنده

حال این سؤال مطرح می‌شود که این تمرکز یا بزرگ‌نمایی، درعین‌حالی که می‌تواند ادراکی از نامتناهی در اختیارمان قرار دهد، آیا می‌تواند مانع مشاهده چشم‌انداز کلی شود؟ آیا این کار، رویکرد کوته‌فکرانه‌ای نیست که از آشنایی ما با برخی از اشیاء ریزمقیاس (میکروسکوپی) برآمده باشد؟

به‌بیان‌دیگر، می‌توان این‌طور توضیح داد که در آزمایش گربه شرودینگر، ما به‌راحتی می‌پرسیم که آیا گربه در داخل جعبه، زنده است یا مرده؛ اما هرگز در نظر نمی‌گیریم که آیا بوی نامطبوعی از جعبه منتشر می‌شود یا اینکه میز زیر جعبه، گرم است یا سرد.

پژوهشگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا تمایل ما به حفظ تمرکز بر آنچه در داخل جعبه است، اهمیتی دارد یا نه؛ الگوریتمی را توسعه دادند تا بررسی کنند که آیا ممکن است برخی از احتمالات کوانتومی موسوم به «حالت‌های اشاره‌گر»، کمی سرسختانه‌تر از دیگر احتمال‌ها تنظیم شوند و درنتیجه سبب شوند که برخی از ویژگی‌های حیاتی با احتمال پایین‌تری درهم تنیده شوند.

اگر چنین باشد، جعبه توصیف‌کننده گربه شرودینگر تا حدی ناقص است مگر آنکه ما فهرست طولانی عواملی را در نظر بگیریم که بالقوه در سراسر کیهان پراکنده‌اند.

ارسلان عادل، فیزیکدان UCD در توضیح این ایده می‌گوید: «برای مثال شما می‌توانید بخشی از زمین و کهکشان آندرومدا را در یک زیرسیستم داشته باشید و این زیرسیستم، کاملاً درست است». در تئوری، هیچ محدودیتی برای تعریف زیرسیستم‌ها وجود ندارد و فهرست طولانی از حالت‌های دور و نزدیک را می‌توان در نظر گرفت که هرکدام، واقعیت را با اندکی تغییر پدید می‌آورند.

پژوهشگران با اتخاذ رویکرد جدید در نظریه چندجهانی (جهان‌های متعدد) اِوِرِت، به پاسخی رسیده‌اند که آن را تفسیر «جهان‌های بسیار فراوان‌تر» نامیده‌اند. تفسیر جدید، مجموعه‌ای بی‌شمار از احتمال‌ها را در نظر می‌گیرد و آن را در بازه بی‌نهایتی از واقعیت‌ها ضرب می‌کند که در شرایط معمولی آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم.

روش نوین هم با شباهت زیادی به تفسیر اصلی، بیش از آن‌که درباره رفتار عالم توضیحی ارائه دهد، به تلاش ما برای مطالعه گام‌به‌گام آن در هر لحظه اشاره دارد.

پژوهشگران امیدوارند که این الگوریتم بتواند در توسعه راه‌های بهتر برای کاوش سیستم‌های کوانتومی مانند الگوریتم‌های داخل کامپیوتر، کاربرد داشته باشد.

دیگر خبرها

  • حذف انتقال ویروس‌های خطرناک از طریق خون با آزمایش مولکولی
  • ویروس کرونا در بدن این مرد هلندی بیش از ۵۰ بار جهش داشت
  • معلمی سنگین‌ترین مسئولیت عالم است
  • شایعه عجیب درباره «شهریار»؛ با عالم غیب در ارتباط است!
  • میمند همچون نگینی در فیروزآباد، فارس و در سطح کشور می‌درخشد
  • دانشمندان درباره «جهان‌های موازی» چه می‌گویند؟
  • پرمخاطب مثل «گیل‌دخت»
  • عجایب جدید از ویروس کرونا؛ مردی پس از ۶۱۳ روز بیماری درگذشت!
  • غیرت؛ دگرگونی عقلانی
  • مردی که ۶۱۳ روز کرونا داشت، فوت کرد